در هیئت حسینی هستیم و با اعمال ظاهری و باطنیمان به او پشت کردایم و بهتر بگویم نعوذبالله فحش میدهیم. هر روز هزاران مسلمان بر جور یهودی های صهیون لعنت میفرستند و نمیدانند که خود از آنان کمتریم. اگر یک یهودی در یک گوشهء دنیا فقیر وبی چیز شود هر آنکه بداند برای نجات هم کیشش به پا خواهد خواست ـ با همه اختلافاتی که آنها هم در مذهبشان دارندـ آنقدر متحدند که دنیا را چون توپی به هم پاس میدهند. تا انجا که منسجم ترین تشکلات دانشجویی دنیا را به خود اختصاص داده اند و در بسیاری از کشورهای دنیا در طی سده های اخیر
بقیه در ببینید.
( بلاخص کشورهای مسلمان) مدارسی با نام اتحاد بنا کرده اند.و اما صد دریغ از مسلمانی ما؟!..........................
البته ما طبق فرموده خداوند متعال به ریسمان الهی چنگ میزنیم تا متفرق نشویم؟! جالب است بدانیم در مباحث مذهبی و یا سیاسی به دنبال ارضائ غرور خودیم نه پیروی از فرامین الهی یکی شیعه دیگری سنی.یکی راستی یکی چپی. با وجود فرامین اخلاقی نیکو با ادعای مسلمانیمان بالای شهر پایین شهر........ مرتب ذکر یا علی و پایتخت نشین ارجح شهرستانی ودهاتی و ترک عرب لر و کرد و..........هزاران حرف تفرقه افکن که رضایت دشمنان اسلام را تامین میکند را فراهم میکنیم.با جوکها وپیامکها حیا را نابود آبروها را زیر سوال فرهنگها واقوام اصیل ایرانی و هم کیش خود را به باد مسخره میگیریم و باورمان میشود که خود بهترینیم و یادمان میرود در این روزهای ولادت ابر مرد تاریخ حضرت علی علیه السلام یگانه یار به حق رسول ..چه غمی این مرد بزرگ را تنها کرد چه دردی بود که تنها به مانند استخوانی در گلو مانده تشبیه شد. در جشن ولادتش با چه رویی شادی میکنیم در حالیکه او از جهل غمگین بود آن باب علم رسول با نادانی دشمن بود و سیره او و فرزندانش راه گشای ماست تا از جهل خود دست بر داریم که امروز ما به غرور جاهلیت قبل از اسلام مبتلا شده ایم و به غلط باور مان شده که راست ودرست فقط ماییم و قدرت و ثروت پست ومقام خدم و حشم خلاصه دفترو دستکی به راه انداخته ایم با پوشش دین و نمیدانیم به جای سیره ختم انبیا بر سیره ختم اغنیاییم وبه جای منتظری صالح مستکبری خائنیم. و با همان افکار قبل از اسلام مسلمانیم. که به جای شمردن قبر ها .( سندها ،مدرکها، زرها، اتومبیلها ) وخلاصه اشرافیت اصیل اسلامی ......... را برای خود ونسل آتی به ارمغان آوردهایم. و در این مقوله بی پایان ندانستنها یک حرف میتواند راه گشای عالم بشری باشد وآن این است : بیایید همدیگر را به دور از هر رنگ ریایی دوست داشته باشیم . برای عقاید سلایق حریم هم احترام قائل شویم وبدانیم ما مسلمین خدا قران ورسولمان یکی است .در جهت رفع عیبهای خود ودیگران بکوشیم. بجای خندیدن ومسخره کردن دیگران به هزاران عیب خود بنگریم. وبدانیم هر کدام از ما در جمعی قرار گرفته ایم که به هزاران دلیل مورد تعریفها وتمجید های بی خود ودروغ محض هستیم. به دلیل ادامه ارتباط به اشکال مختلف غرور ما ارضائ میشود .از ظاهر گرفته تا باطن در جمع اطراف خود بهترینیم وهر عیب بزرگمان کوچک وناچیز. بیایید مسلمان شویم خوب شویم ققط به فکر خود همسر فرزند مادر و .... خود نباشیم کمی از خود که بگذریم قطعا به خدا میرسیم وآخر خوبیهایمان این نباشد که قرض دهیم البته بی منت بلکه دست گیریم بی منت؟! و ... بدانیم او که بهترین است اصیل ترین است در دنیای ما فقط صاحب الزمان است که ما مدعیان مانعانیم بر سر راه ظهور .. .... و برای رسیدن به حقیقت ناب وجودش فقط به خود دروغ نگوییم.همه توانمان را در زندگی خصوصی واجتماعی برای با هم بودن صرف کنیم. نه در مقابل هم بودن.................................... و تضاد ناشی از ا تقابل رابا رحم شفقت تبدیل به تکامل ناشی از تربیت مینمودیم................... وای کاش مغرورین مستکبرین مقتدرین ...........و همه کسانی که به منیت های ابلهانه گرفتارند میفهمیدند بزرگانی همچون:علامه محمد تقی جعفری ره شهید بهشتی شهید مطهری دکتر شریعتی و گوهر ناب انقلاب امام راحل وشهیدان بزرگوار همه وهمه هیچ کدام به دنبال اثبات پایتخت نشینی که بودند که هستند وغیره نبودند وآنچه آنها را در نظر مردم بزرگ کرد ایمان اخلاص بود، نه شهر ودیار و مکنت وثروت .
ودر انتها این مقوله به یاد داشته باشیم: بی فرهنگی وبی ادبی بی اخلاقی مربوط به یک قوم خاص نیست بلکه مربوط به هر انسان بی اخلاقی است که از خدا دور شده واز درون پر عیب خود به دنیا وانسانها مینگرد.
و دعای من در این یادداشت: ای کاش خدا توفیقمان میداد که صبح کنیم در حالیکه به امور مسلمین اهتمام بورزیم.